دلم میخوسات قطره ای از باران بودم ............ که در روی تو فرو میچکیدم ........... و در لابلای موهای قشنگ مخفی
میشدم و برگونه ات بوسه میزدم و در تارپود جانب رخنه میکردم در گوشت زمزمه مینمودم:
« که ای دلدار من ترا باتمام جان و روحم دوست میدارم........... تا دم مرگ»